مسیر من و مدیری که روزی با او بحث داشتم: تجربهای از مقاومت، یادگیری و سرنوشت
(دکتر حجت بقایی ، مشاور تحقیق و توسعه)
سالها پیش، که تازه به گیلان منتقل شده بودم، وقتی که در آستانهی پذیرش مسئولیتهای تازهای بودم، با مدیری بحثی جدی داشتم. او مجموعهای از وظایف و مسئولیتها را به من به صورت دستوری پیشنهاد داد، که در آن زمان به شدت با آن مخالفت کردم. دلیل اصلی امتناعم این بود که احساس میکردم این مسئولیتها خلاف اصول و ارزشهای من است، و البته غیرقانوونی هم بود، و از عهدهی آنها برنمیآیم.
وقتی در دفتر آن مدیر حاضر شدم، پس از توضییح دلایل به جای همکاری و حمایت، به من گفتند: قانون ماییم،و ما هرچه گفتیم :قانون است.
و در حضور چند مدیر دیگر با توبیخ و سرزنش مواجه شدم.
در آن لحظه به او گفتم: «این اتاق را شما با هزار خواهش و ارتباط به دست آورده ای، اگر این حمایتت نباشد، شما هیچ کی نیستی، اما اگر بخواهند آن را به من بدهند، بدون لحظه ای فکر رد می کنم، و جز در شرایط اضطراری و اجبار نمیپذیرم.» به عبارتی، نه به راحتی مسئولیتها را قبول کردم و نه حاضر شدم، مسیر خودم را تغییر دهم.
اما زندگی همیشه پر از پیچ و خمهای غیرمنتظره است. سالها گذشت و بدون آنکه خودم متوجه باشم، بالاجبار درست در همان اتاق، همان مکان مشغول کاری بودم، که اصلا وظیفه شغلی من نبود و بالاجبار آفیش شده بودم برای یک مجموعه برنامه در همان اتاق. این بار شرایط به گونهای بود که مرا مجبور به پذیرش مسئولیتهایی کرد که زمانی نمیپذیرفتم(اما دیدم اینجا بی قانون تر از این حرفهاست)؛ مجموعهای از برنامهها که بیش از دو سال طول کشید. آن مدیرکل، که روزی برایم چالشبرانگیز بود، حدود یک سال و اندی در آنجا حضور داشت، اما من راه خودم را رفتم. و نزدیک به دو سال در آن اتاق بودم.
ممکن است به نظر شما مهم نباشد ولی فکر می کنم، این اتفاق بی حکمت نیست.
نکته جالب این است که از نظر مالی، من توانستم وضعیت بهتری برای خودم بسازم و شاید حتی درآمدم از حقوق آن مدیر کل هم در آن زمان بیشتر بود. این موفقیت نه به واسطهی تکیه بر روابط، خواهش و التماس بود، بلکه حاصل یادگیری مستمر، تلاش مداوم و کمک الهی بود.
این تجربه برایم یادآوری شد که مسیر موفقیت همیشه خطی و پیشبینیشده نیست. گاهی باید با مقاومت و ایستادگی از ارزشهای خود دفاع کرد و گاهی هم با انعطافپذیری و یادگیری، فرصتها را شناخت. اما مهمترین نکته، اعتماد به خود، یادگیری بیوقفه و اتکا به تواناییهای شخصی است.
_ روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه